مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

تیم بیدارز

در مطالب قبلی دسته آموزش تحلیل تکنیکال مجله اینترنتی بید ارز بیان شد که قیمت ها در برخی قله ها و دره ها حرکت می کنند و جهت آن قله ها و دره ها روند بازار را تعیین می کند. اکنون بیایید برای آن قله ها و دره ها نام ‌های مناسب خود را تعریف کنیم و در عین حال مفاهیم پشتیبانی و مقاومت را معرفی کنیم.

اصطلاحات توصیفی نشان میدهد که پشتیبانی یک سطح یا منطقه از نمودارهای بازار است که در آن علاقه به خرید به‌ اندازه‌ کافی قوی برای غلبه بر فشار فروش است. درنتیجه کاهش متوقف شده و قیمت ها دوباره برمی گردد. معمولاً سطح حمایت توسط واکنش های نزولی مشخص می شود. 

در شکل زیر نقاط ۲ و ۴ سطح حمایت را در روند صعودی نشان می دهند. (نگاه کنید به هر دو شکل). مقاومت برعکس پشتیبانی است و سطح قیمتی را در بازار نشان میدهد که فشار فروش بر فشار خرید غلبه می کند و باعث پیشبرد قیمت می شود. معمولاً سطح مقاومت با نقطه‌ اوج قبلی مشخص می شود.

نقاط حمایت و مقاومت

در شکل بالا نقاط ۱ و ۳ سطح مقاومت هستند و روند صعودی را نشان میدهد. در روند صعودی، سطح حمایت و مقاومت الگوی صعودی را نشان میدهد. شکل زیر روند نزولی را با قله ها و فرورفتگی های نزولی نشان میدهد.

روند نزولی

در روند نزولی، نقاط ۱ و ۳ سطح حمایت و نقاط ۲ و ۴ سطح مقاومت در برابر بازار هستند. در روند صعودی، سطح مقاومت در حالت صعودی متوقف شده و معمولاً در بعضی از نقاط فراتر می رود. در روند نزولی، سطح پشتیبانی برای متوقف کردن دائمی کافی نیست، اما قادر است حداقل به طور موقت از آن پشتیبانی کند.

داشتن درک کاملی از مفاهیم پشتیبانی و مقاومت برای درک کامل مفهوم روند ضروری است. برای ادامه‌ روند صعودی، هر سطح از سطح پشتیبانی بعدی باید بالاتر باشد. هر سطح مقاومت باید بالاتر از سطح قبل آن باشد. اگر روند صعودی رو به پایین حرکت کند، ممکن است یک هشدار باشد که روند صعودی در حال خاتمه است یا حداقل در حال حرکت از روند صعودی به سمت روند نزولی است.

اگر سطح پشتیبانی نقض شود، ممکن است روند سیر نزولی خود را طی کند. هرگاه که یک روند در حال نزدیک شدن به اوج قیمت خود است؛ روند در یک مرحله بحرانی قرار میگیرد یعنی به طوری که اگر نتواند مقاومت خود را بشکند میتوان شاهد ریزشی شدن آن روند باشیم. تصاویر زیر نمودارها را شکل می دهد که یا نشان‌ دهنده‌ روند معکوس روند در حال پیشرفت یا صرفا مکث در روند موجود است.

چگونگی استفاده از معکوس شدن حمایت و مقاومت

تاکنون ما «حمایت» را به عنوان سطح پایین موج نزولی و «مقاومت» به عنوان سطح بالای موج صعودی تعریف کردیم؛ اما همیشه هم به این صورت نیست. این ما را به سمت یکی از جنبه های جالب تر و کمتر شناخته ‌شده‌ پشتیبانی و مقاومت سوق می دهدT وارونگی نقش آنها است. مثالی از روند معکوس، عدم ناتوانی قیمت در عبور از مقاومت قبلی و همچنین برگشت قیمت و شکسته شدن حمایت قبلی.

هرگاه سطح حمایت یا مقاومت میزان قابل توجهی نفوذ کند، نقش های خود را معکوس می کنند و برعکس می شوند. به عبارت دیگر، یک سطح مقاومت به یک سطح حمایت تبدیل می شود و سطح پشتیبانی نیز تبدیل به سطح مقاومتی می شود. برای درک اینکه چرا این اتفاق می افتد، شاید مفید باشد که روان شناسی ایجاد سطح حمایت و مقاومت را مورد بحث قرار دهیم.

چگونگی استفاده از معکوس شدن حمایت و مقاومت

در نمودار فوق مثالی از برگشت روند. ناتوانی قیمت در عبور از مقاومت قبلی در نقطه‌ ۵ و همچنین برگشت قیمت و شکسته شدن حمایت قبلی در نقطه‌ ۴ باعث ایجاد یک روند بازگشتی نزولی می شود

روان شناسی حمایت و مقاومت

برای روشن شدن این موضوع بگذارید شرکت کنندگان در بازار را به سه دسته تقسیم کنیم: خریداران، فروشندگان و کسانی که تصمیم نمی گیرند.

  • خریداران معامله گرانی هستند که قبلا چیزهایی را خریداری کرده اند.
  • فروشندگان کسانی هستند که قبلا خود را به فروش متعهد کرده اند.
  • کسانی هم که تصمیم نگرفته اند نمی دانند که بفروشند یا خریدار باشند.

بیایید فرض کنیم که یک قیمت از منطقه ای شروع به رشد می کند که قیمت ها مدتی در آن بازه قیمتی نوسان داشته اند.

خریداران (کسانی که در نزدیکی منطقه‌ حمایتی خریداری کرده اند) خوشحال هستند، اما از نخریدن بیشتر پشیمان می شوند. اگر بازار دوباره به نزدیکی سطح حمایت برگردد، می تواند به خرید بیشتری منجر شود. فروشنده اکنون متوجه شده است یا به شدت مشکوک است که در موقعیت نامناسبی قرار دارد. اینکه تا چه حد از آن منطقه حمایت فاصله گرفته است، تأثیر زیادی در این تصمیمات خواهد داشت.

فروشندگان امیدوار هستند و دعا می کنند که بازار به سطحی که آنها فروش انجام داده اند برسد. کسانی که در حاشیه نشسته اند را می توان به دو گروه تقسیم کرد: کسانی که هیچ گاه موقعیتی نداشتند و کسانی که به هر دلیلی، پس از مدت ها با فروش در سطح حمایت قبلی از بازار خارج شده اند.

این گروه مطمئناً به خاطر فروش بی موقع پشیمان هستند. گروه نهایی، افراد بدون تصمیم، اکنون می دانند که قیمت ها بالاتر می رود و تصمیم می گیرند که در فرصت خرید بعدی، وارد بازار شوند. هر چهار گروه تصمیم دارند برای موج نزولی بعدی خرید را انجام دهند. همه‌ آنها در آن ناحیه حمایت «منفعت ویژه ای» دارند. طبیعتاً، اگر قیمت ‌ها در نزدیکی نقطه‌ حمایت کاهش پیدا کنند، تمدید خرید توسط هر چهار گروه برای افزایش قیمت ها تحقق می یابد.

هرچه قیمت بیشتر در آن منطقه حمایت باقی بماند، قیمت در آن منطقه شروع به رشد می کند و اهمیت بیشتری پیدا می کند. اگر حمایت باقی بماند، اطمینان خرید ایجاد می کند، زیرا بیشتر شرکت کنندگان علاقه‌ خاصی به آن منطقه دارند. میزان معاملات در منطقه‌ حمایت یا مقاومت از سه طریق قابل تعیین است: میزان زمان صرف شده در آنجا، حجم و چگونگی معاملات اخیر. 

هرچه زمان باقی ماندن قیمت در یک سطح حمایت یا مقاومت طولانی تر باشد اعتبار بیشتری در آن سطح ایجاد می شود. به عنوان مثال اگر به مدت سه هفته در یک روند مستقیم یا خنثی معامله ای انجام شود؛ قیمت در آن منطقه شروع به رشد میکند و اهمیت بیشتری ایجاد میکند.

حجم معاملات راه دیگری برای تعیین اعتبار خط مقاومت و حمایت است. اگر سطح حمایت با حجم بالا همراه باشد نشان دهنده‌ تعداد بیشتری از خریداران است و اهمیت این سطح را از زمانی که حجم معاملات کمتر است بیشتر می کند. نمودارهای نقطه و رقم روزانه که وضعیت قیمت را در طول روز نشان میدهد وسیله‌ خوبی برای سنجش این سطوح است. سومین راه تعیین میزان اعتبار، بررسی حجم معاملات اخیر است.

از آنجا که بازار تحت تأثير عکس العمل خریدار و فروشنده است. این مسئله به روی سطح مقاومت و حمایت نیز تأثیر می گذارد و پتانسیل و قدرت بیشتری به این سطوح میدهد. حال بگذارید این حرکت را بچرخانیم و تصور کنیم که به جای افزایش قیمت، به سمت کاهش حرکت کند. در مثال قبلی، به دلیل پیشرفت قیمت ‌ها، واکنش ترکیبی شرکت کنندگان در بازار باعث شد تا هرگونه واکنش نزولی با خریدهای اضافی درنتیجه ایجاد پشتیبانی جدید روبه رو شود.پ

با این حال، اگر قیمت ها شروع به کاهش و حرکت به زیر سطح حمایت کنند، واکنش درست برعکس می شود. همه‌ کسانی که در منطقه‌ حمایت خریداری کرده اند، اکنون می دانند که اشتباه کردند. سطح حمایت قبلی به دلیل بالا بودن تمایل برای خرید بود اما حالا همه چیز برعکس شده است. چیزی که به سطح قبلی اعتبار زیادی داده، تعداد معاملات بالا بود و این چیزی است که حالا آن را به یک مقاومت تبدیل کرده است. تمام عواملی که تحت تأثیر عملکرد خریداران و فروشندگان و کسانی بود که بلاتکلیف بودند حالا باعث ایجاد یک مقاومت برای موج ها شده است. مکث و تأمل در مورد اینکه چرا الگوهای قیمتی که توسط نمودارها و مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت انجام می شود مؤثر واقع می شود، مفید است.

این به دلیل جادوی تولید شده توسط نمودارها یا برخی خطوط ترسیم شده در آن نمودارها نیست. این الگوها به این دلیل کار می کنند که تصاویری از آنچه که در حقیقت فعالان بازار انجام می دهند ارائه دهند و ما را قادر می سازند تا واکنش های آنها را نسبت به رویدادهای بازار مشخص کنیم. تحلیل نمودار درواقع مطالعه روان شناسی انسان و واکنش معامله گران نسبت به تغییر شرایط بازار است.

متأسفانه از آنجا که ما در دنیای پرتحرک بازارهای مالی زندگی می کنیم، تمایل داریم به اصطلاحات نمودار و اصطلاحات میان بر متکی باشیم که در وهله‌ اول از نیروهای اساسی که تصاویر را در نمودارها ایجاد کرده اند غافل می شویم. دلایل روان شناختی صحیحی وجود دارد که نشان میدهد سطح حمایت و مقاومت در نمودارهای قیمت قابل شناسایی است و چرا می توان از آنها برای پیش بینی حرکت بازار استفاده کرد.

حمایت تبدیل به مقاومت می شود و بالعکس

نفوذ قیمت در سطح حمایت به مقدار کافی باعث می شود که این سطح تبدیل به محدوده مقاومت شود و بالعکس. هرچه نفوذ قیمت در خطوط حمایت و مقاومت بیشتر باشد درجه‌ اعتبار این خطوط بیشتر است و این قانون خصوصا در زمانی که خطوط شکسته می شود نقش معکوس پیدا می کند و اهمیتش بیشتر است. هرچه میزان نفوذ قیمت در خطوط حمایت و مقاومت بیشتر شود لرزش این خطا ها بیشتر خواهد شد. این مسئله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که خطوط شکسته شوند و نقش معکوس پیدا کنند.

شکل زیر در روند صعودی خط حمایت با نفوذ قیمت به داخل آن شکسته شده و تبدیل به خط حمایت می شود. در روند نزولی خط حمایت به وسیله‌ موج های نزولی بعدی شکسته شده و به سطح مقاومت تبدیل می شود. ملاحظه کنید که سطح حمایت در نقطه‌ ۱ به سطح مقاومت در نقطه‌ ۴ تبدیل شده است.

حمایت تبدیل به مقاومت می شود و بالعکس

همان طور که ذکر شد خطوط حمایت و مقاومت زمانی شکسته می شوند که قیمت به حد کافی در آنها نفوذ کند و نقش معکوس پیدا کند، اما منظور از مقدار کافی چقدر است؟ در این باره نظرات متفاوتی وجود دارد. به عنوان معیار بعضی از تحلیل گران ۳ درصد نفوذ را معیار قرار می دهند.

برای مقاومت هایی با مدت زمان کمتر حد کمتری مثلا ۱ درصد معیار است. در واقع هر معامله گری باید شخصا درباره‌ اعتبار نفوذ تصمیم گیری کند. به یاد داشته باشید که خطوط مقاومت و حمایت تنها زمانی تعویض نقش می کنند که قیمت به اندازه‌ کافی تغییر کرده باشد تا بتوان معامله گران را متقاعد کرد که اشتباهاتشان را اصلاح کنند.

Follow:
تیم بیدارز
ثبت نظر جدید
guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها