افرادی که برای مدتی در زمینه فناوری کریپتو فعالیت کرده باشند، با مفهوم پروتکل های لایه اول آشنایی دارند. یک راهکار لایه اول را می توان چارچوب اساسی ساختار اکوسیستم هر بلاکچین دانست که نمونه های آن شامل دارایی های دیجیتالی همچون بیتکوین، اتریوم، ایاس، لایت کوین و غیره هستند.
علاوه بر این، با رشد سریع صنعت بلاکچین افراد زیادی، چه به صورت فردی و چه به صورت سازمانی، شروع به استفاده از پروتکل های لایه اول نمودند. همین امر باعث شده تا مشکلات/محدودیت های این پلتفرم ها (همچون سرعت تراکنش ها، کارایی کم شبکه) روز به روز بیشتر به چشم بیایند. در این مطلب چند مورد از جوانب فنی سیستم های لایه اول را ذکر کرده ایم که پیش از سرمایه گذاری در این سیستم ها باید مورد بررسی قرار گیرند.
مقیاس پذیری
دربرداشتن قدم های بزرگ در جهت یک پروژه، اولین نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید قابلیت مقیاس پذیری آن با نیازهای فزاینده است. در زمینه سیستم های بلاکچینی، عبارت مقیاس پذیری به توانایی پردازش تراکنش های فزاینده ای اطلاق می شود (با نام نرخ TPS شناخته می شود) که با افزایش کاربران شبکه اتفاق می افتد.
این موضوع زمانی توجه دوستداران کریپتو را جلب کرد که اتریوم (که به عنوان یکی از اولین پلتفرم های برتر کریپتو شناخته می شود) در سال های اخیر با مشکلات مرتبط با مقیاس پذیری رو به رو شد. با وجود اینکه تیم توسعه این پروژه به صورت مداوم اظهار می داشتند که با انتشار کامل ETH 2.0 این مشکلات برطرف خواهند شد، کارمزد تراکنش های بومی این پلتفرم در 4 ژانویه 2020 به بالاترین حد خود رسید.
مهم ترین مسئله مورد توجه در زمینه مقیاس پذیری به مقیاس پذیری خطی باز می گردد. اکثر پروتکل های لایه اول دارای محدودیت حداکثر نرخ TPS هستند، به این معنی که تنها تا حداکثر نرخ TPS معین شده به پردازش ادامه می دهند. همین امر باعث محدودیت سطح پذیرش و رشد این پروتکل ها می شود. گرچه مقیاس پذیری خطی به توانایی پردازش نرخ TPS بیشتر در زمان رشد شبکه مربوط می شود و همین امر آن را تا بی نهایت مقیاس پذیر می سازد.
برای مثال، Radix پس از تحقیق و توسعه 7 ساله و به لطف الگوریتم اجماع جدید آن با نام سربروس، توانسته است تا بی نهایت مقیاس پذیر بماند که این امر امکان پردازش بسیار سریع تراکنش ها را به همراه توان عملیاتی و ارتباطی بالا در شبکه فراهم می سازد. جالب است بدانید که رادیکس به عنوان یک زیرساخت لایه اول می تواند 1.4 میلیون تراکنش را در یک ثانیه پردازش کند، در حالی که ویزا (یکی از بزرگ ترین پردازنده های پرداخت در جهان) در حدود 65000 تراکنش را در ثانیه پردازش می کند.
ترکیب پذیری
ترکیب پذیری در بلاکچین به توسعه دهندگان اجازه می دهد تا با امکانات کمتر کار بیشتری انجام دهند که همین امر می تواند منجر به رشد و نوآوری در سرتاسر صنعت شود. بر اساس گفته a17z، پلتفرم هایی ترکیب پذیر هستند که بتوان از منابع موجود آن ها به عنوان بلاک سازه استفاده کرد و آن ها را تبدیل به اپلیکیشن هایی بلندمرتبه تر نمود. همچون قطعات لگو که می توان با خلاقیت جای آن ها را عوض کرد و به نتیجه ای مطلوب رسید.
با توجه به متن باز بودن این صنعت، از طریق نوآوری مشترک در گروه ها و پلتفرم های توسعه مختلف نیز می توان به ترکیب پذیری دست یافت. اخیراً مفهوم استفاده از قطعات ریزتر (شاردینگ) برای تقسیم تراکنش ها به مجموعه ای از داده های کوچک تر رواج پیدا کرده است و یکی از نقاط تمرکز پروتکل های لایه اول محسوب می شود.
پیشنهاد می کنیم که پیش از سرمایه گذاری در پروتکل های لایه اول، پروتکل هایی که با حداکثر ترکیب پذیری طراحی شده اند را شناسایی کنید.
ترکیب پذیری اتمی
اتمیسیتی که با نام ترکیب پذیری اتمی نیز شناخته می شود، چندین مرحله یا فعالیت را به صورتی انجام می دهد که یک مرحله کامل و غیر قابل جداسازی به نظر برسند و بدین صورت تضمین می کند که یک تراکنش بلاکچین به عنوان یک واحد تبادل اطلاعات ظاهر خواهد شد. اگر همین قطعه حیاتی پازل با شکست مواجه شود، کل تراکنش شکست خواهد خورد. این واحدها با یکدیگر ترکیب شده و برای انجام تراکنش تایید می شوند. در علوم کامپیوتری نیز اتمیسیتی یکی از چهار ویژگی مهم مبادلات پایگاه داده (به همراه ثبات، جداسازی و دوام) محسوب می شود که از آن برای تضمین اعتبار داده ها استفاده می شود.
به خصوص در بلاکچین و DeFi با وجود کراس-اپلیکیشن های مختلف مورد استفاده، بسیار مهم است که ترکیب پذیری به صورت اتمی باشد. این مورد یکی از مهم ترین عوامل DeFi محسوب می شود و بدون ترکیب پذیری اتمی DeFi وجود نخواهد داشت. متاسفانه، اکثر راهکارهای دفترکل توزیع شده که به دنبال افزایش مقیاس پذیری هستند، ترکیب پذیری را فدای مقیاس پذیری می کنند.
قابلیت همکاری
با وجود اینکه بلاکچین ها از ابتدا بر پایه غیرمتمرکز بودن بنا شده اند، اکثر شبکه ها ذاتاً باز نیستند و توانایی برقراری ارتباط موثر با یکدیگر را ندارند. دلیل این امر این است که بسیاری از پروژه های حال حاضر از الگوریتم هش کردن، مدل اجماع و دیگر موارد متفاوتی استفاده می کنند که منجر به اجرای دوشادوش آن ها (اما کاملاً تنها) می شود.
درک دلیل اهمیت قابلیت همکاری در دنیای امروز دشوار نیست، مخصوصاً که هر روزه راهکارهای سازمانی بسیاری برای بلاکچین وارد بازار می شود. با ارائه قابلیت همکاری در پلتفرم های بلاکچین، نه تنها به اشتراک گذاری اطلاعات آسان تر می شود، بلکه مزایای دیگری نیز دارد، همچون: اجرای آسان تر قراردادهای هوشمند و تجربه کاربری آسان تر.
پروژه هایی همچون پولکادات، آرک و آیون بر جنبه قابلیت همکاری محاسبات بلاکچین کار می کنند. کازموس نیز یکی از پروژه های جذابی است که به عنوان اکوسیستمی برای پلتفرم های مختلفی که می خواهند ارتباط متقابل داشته باشند شناخته شده است و امکان مبادله اطلاعات به صورت غیرمتمرکز و یکپارچه را برای آنان فراهم می کند.
پذیرش
از دیگر نکاتی که در زمان انتخاب یک پروتکل لایه اول باید مورد توجه قرار بگیرد، میزان پذیرش آن در سرتاسر جهان است. برای مثال، دش یک پروژه ارز رمزپایه متن باز است که نرخ تراکنش های آن بسیار بالاتر از بیتکوین است و کارمزد کمتری نیز دریافت می کند، اما در میان کاربران کریپتو، تاجران و غیره به خوبی به عنوان ابزار معامله پذیرفته نشده است.
برای اکثر پروتکل های لایه اول (Radix، Algorand و Avalanche)، پس از خود فناوری می توان پذیرش را مهم ترین عامل دانست. برای تمامی توسعه دهندگان، پذیرش کارآمد به معنی کار بهتر توسعه دهندگان در زمینه ساخت و پیشرفت فناوری برای خدمت به جامعه ای بزرگ تر است. پذیرش در دنیای واقعی به این صورت آغاز می شود.
این ویژگی لگو مانند، ساخت اپلیکیشن های غیرمتمرکز را آسان تر ساخته و امکان ایجاد یک پروسه متن باز و مبتنی بر همکاری را برای نوآوری فراهم می کند. پروتکل های لایه اول برای رقابتی بودن، باید محصولات و ویژگی هایی را به توسعه دهندگان ارائه کنند تا کارشان را آسان ساخته و باعث جلب توجه و رضایت آن ها گردد.