آرمین همیشه خواهان یک گربه آبی بوده است، اما والدین او به دنبال راه هایی بودند که آن را برای وی نخرند؛ بنابراین در یک کریسمس آرمین راهی برای رسیدن به حیوان خانگی رؤیایی خود یافت؛ آرزوی خود را برای بابانوئل فرستاد.
اما آرمین برای اینکه نامه را به تنهایی به اداره پست ببرد خیلی کوچک بود؛ بنابراین صبح روز بعد مجبور شد از پدرش بخواهد این کار را برایش انجام دهد. به عبارتی پدر او “واسطه” بین او و بابانوئل بود. او هرگز تصور نمیکرد که در مسیر اداره پست، پدرش نامه را باز کند، آن را بخواند و یک جفت جوراب را جایگزین گربه آبی موجود در لیست نماید.
این نامه برای بابانوئل و فرشتهها به قطب شمال ارسال شد. هنگامی که آن را دریافت کردند، بلافاصله کار ساخت هدیه آرمین شروع شد؛ بنابراین در آن سال آرمین یک جفت جوراب دریافت کرد.
آرمین تصمیم گرفت برای کریسمس بعدی از بلاکچین استفاده کند. او نامه ای مشابه نوشت، اما به جای دادن آن به پدر یا مادرش، مستقیماً نامه را در “بلاکچین قطب شمال ” بارگذاری کرد.
“بلاکچین قطب شمال” از تعداد زیادی رایانه که از طریق اینترنت به یکدیگر متصل هستند تشکیل شده است که همه آنها یک کپی از لیست سفارشهای کریسمس افراد مختلف را دارد.
این شبکه همیشه توسط تمام فرشتهها، خود بابانوئل و حتی سایر افراد مثل پدر و مادر آرمین نظارت میشود. هر بار که نامه جدید دریافت میشود، یک کپی از آن روی تمام رایانههای شخصی ذخیره میگردد، بنابراین همه افراد نسخه دقیقاً مشابهی دارند.
از آنجا که بلاکچین یک شبکه باز است، همه میتوانند همهچیز را ببینند، هرچند فهمیدن اینکه هر نامه متعلق به کیست غیرممکن است. درنهایت وقتی والدین آرمین دیدند که نامهای برای درخواست یک گربه آبی وجود دارد، متوجه شدند که آن نامه از طرف آرمین بوده است.
بنابراین بار دیگر آن را با درخواست یک کتاب جایگزین کردند؛ اما از آنجا که سایر اعضا یک کپی از نامه واقعی آرمین داشتند، این تغییر مشاهده شد و رایانهای که سعی در ایجاد این تغییر داشت، از شبکه جدا گشت. این بدان معنا است که نامه واقعی آرمین بدون تغییر باقی ماند. حالا حدس بزنید که سال بعد آرمین برای کریسمس چه چیزی دریافت خواهد کرد؟